امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sib

American: ˌes aɪ ˈbiː British: ˌes aɪ ˈbiː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خویش و قوم، منسوب، منسوب نسبی، برادر یا خواهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sib

  1. noun A person's brother or sister
    Synonyms:
    sibling
  1. noun One related by blood or origin; especially on sharing an ancestor with another
    Synonyms:
    blood-relation blood-relative cognate

ارجاع به لغت sib

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sib» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sib

لغات نزدیک sib

پیشنهاد بهبود معانی