با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sibilate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
هیس کردن، سوت زدن، مانند حرف ' س ' تلفظ کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sibilate

  1. verb To make a sharp sibilant sound
    Synonyms: hiss, sizz, fizz, fizzle, siss, sizzle, swish, whiz, whoosh

ارجاع به لغت sibilate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sibilate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sibilate

لغات نزدیک sibilate

پیشنهاد بهبود معانی