امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sideboard

ˈsaɪdbɔːrd ˈsaɪdbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
میز دم دستی، میز پادیواری، میز کناری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the sideboards of a wagon
- تخته‌های دیوار واگن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sideboard

  1. noun A piece of furniture that stands at the side of a dining room; has shelves and drawers
    Synonyms:
    buffet closet cupboard table cellarette credenza shelf furniture counter

ارجاع به لغت sideboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sideboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sideboard

لغات نزدیک sideboard

پیشنهاد بهبود معانی