با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Silicon

ˈsɪlɪkən ˈsɪlɪkən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
شیمی سیلیکون، سیلیسیوم، عنصر شش بنیانی
noun
سیلیسیوم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد silicon

  1. noun A tetravalent nonmetallic element; next to oxygen it is the most abundant element in the earth's crust; occurs in clay and feldspar and granite and quartz and sand; used as a semiconductor in transistors
    Synonyms: si, atomic number 14

ارجاع به لغت silicon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «silicon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/silicon

لغات نزدیک silicon

پیشنهاد بهبود معانی