امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Silky

ˈsɪlki ˈsɪlki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
ابریشم‌نما، ابریشمی، نرم، چاپلوسانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد silky

  1. adjective very smooth; like satin
    Synonyms:
    cottony delicate glossy like silk luxurious plush satiny silk silken sleek soft tender velvety
    Antonyms:
    rough

ارجاع به لغت silky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «silky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/silky

لغات نزدیک silky

پیشنهاد بهبود معانی