امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Siren

ˈsaɪrən ˈsaɪərən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
( sirenic ) حوری دریایی، زن دلفریب، سوت کارخانه، آژیر، حوری‌مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Police cars and ambulances and factories have sirens.
- ماشین‌های پلیس و آمبولانس‌ها و کارخانه‌ها آژیر دارند.
- the siren songs of financial success
- آواز افسونگر کامیابی مالی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد siren

  1. noun An alarm
    Synonyms:
    alarm horn whistle signal bell
  1. noun Seductress
    Synonyms:
    temptress enchantress vamp femme fatale charmer sex-symbol sexpot femme fatale (French) seductress beauty coquette circe lorelei tease witch delilah
  1. adjective Tending to seduce
    Synonyms:
    alluring bewitching come-hither enticing inveigling inviting luring seductive tempting witching

ارجاع به لغت siren

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «siren» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/siren

لغات نزدیک siren

پیشنهاد بهبود معانی