گذشتهی ساده:
sizedشکل سوم:
sizedسومشخص مفرد:
sizesوجه وصفی حال:
sizingشکل جمع:
sizesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(با دقت و توجه) ارزیابی کردن، سنجیدن، سبکسنگین کردن، محک زدن، برانداز کردن، برآورد کردن
هم اندازه، به یک اندازه
(عامیانه) سر جای خود نشاندن، نوک کسی را چیدن، ادب کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «size» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/size