گذشتهی ساده:
skiddedشکل سوم:
skiddedسومشخص مفرد:
skidsوجه وصفی حال:
skiddingشکل جمع:
skidsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جای چرخ اتومبیل (در اثر لیز خوردن یا ترمز گرفتن)
(عامیانه) شکست خوردن، روبه نزول بودن
(عامیانه) ناکام کردن، موجب شکست شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «skid» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skid