امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Skink

ˈskɪŋk ˈskɪŋk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جانورشناسی انواع سوسمارهای شن زی، سقنقر، بیرون کشیدن، ریختن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد skink

  1. noun Alert agile lizard with reduced limbs and an elongated body covered with shiny scales; more dependent on moisture than most lizards; found in tropical regions worldwide
    Synonyms:
    scincid scincid lizard

ارجاع به لغت skink

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skink» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skink

لغات نزدیک skink

پیشنهاد بهبود معانی