گذشتهی ساده:
skippedشکل سوم:
skippedسومشخص مفرد:
skipsوجه وصفی حال:
skippingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شانه خالی کردن، از زیر کاری در رفتن
(عامیانه) 1- بس است!، ول کن، دست بردار 2- مهم نیست!، ذکر نکن!، حرفش را نزن!، قابل ندارد!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «skip» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skip