با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Slang

slæŋ slæŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    slings
  • وجه وصفی حال:

    slinging
  • شکل جمع:

    slangs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
زبان کوچه‌بازاری، زبان خودمانی، زبان عامیانه، زبان لاتی
- The group of friends had their own slang that no one else could decipher.
- گروه دوستان زبان کوچه‌بازاری خود را داشتند که هیچ‌کس دیگری نمی‌توانست آن را رمزگشایی کند.
- My grandmother doesn't understand any of the slang that my friends and I use.
- مادربزرگم هیچی از زبان عامیانه‌ای که من و دوستانم استفاده می‌کنیم نمی‌فهمد.
verb - intransitive verb - transitive
بد و بیراه گفتن، بددهانی کردن، فحش دادن، فحاشی کردن
- The taxi driver slanged a customer who was arguing with him.
- راننده‌ی تاکسی به مشتری‌ای که با او بحث می‌کرد بد و بیراه گفت.
- I can't believe she slanged me in front of everyone.
- باورم نمی‌شه جلوی همه به من فحش داد.
adjective
کوچه‌بازاری، خودمانی، عامیانه، لاتی
- She used a lot of slang words in her text message.
- او در پیامک خود از کلمات کوچه‌بازاری زیادی استفاده می‌کرد.
- The teenagers had their own slang language.
- نوجوانان زبان خودمانی خود را داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slang

  1. noun casual dialect
    Synonyms: argot, cant, colloquialism, informal speech, jargon, lingo, neologism, patois, patter, pidgin, shoptalk, slanguage street talk, vernacular, vulgarism, vulgarity
    Antonyms: standard

ارجاع به لغت slang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slang

لغات نزدیک slang

پیشنهاد بهبود معانی