با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Slating

American: ˈsleɪtɪŋ British: ˈsleɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
بام‌پوشی، پوشاندن بام (با کالار یا پهنک)
noun
بامپوش، کالار، پهنک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slating

  1. verb To enter on a schedule
    Synonyms: scheduling, programing
  2. noun Thin layers of rock used for roofing
    Synonyms: slate

ارجاع به لغت slating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slating

لغات نزدیک slating

پیشنهاد بهبود معانی