با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sleazy

ˈsliːzi ˈsliːzi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    sleazier
  • صفت عالی:

    sleaziest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سست، شل ( shol )
- a sleazy rayon fabric
- پارچه‌ی نایلونی بنجل
- a series of sleazy pictures
- سلسله عکس‌های هرزه
- a sleazy hotel
- هتل کثیف و رنگ‌و‌رو رفته
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sleazy

  1. adjective disreputable
    Synonyms: base, broken-down, cheap, common, dilapidated, flimsy, limp, low, mean, paltry, poor, run-down, seedy, shabby, shoddy, sordid, squalid, tacky, trashy, unsubstantial
    Antonyms: fine, good, nice, reputable, respectable

ارجاع به لغت sleazy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sleazy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sleazy

لغات نزدیک sleazy

پیشنهاد بهبود معانی