با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sleeper

ˈsliːpər ˈsliːpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sleepers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
خواب، خفته، خوابیده (شخص)، آدم خواب، آدم خفته، کسی که خواب است
- The sleeper lay peacefully in bed, undisturbed by the noise outside.
- فرد خوابیده با آرامش در رختخواب دراز کشیده بود، صدای بیرون مزاحمش نبود.
- a light sleeper
- دارای خواب سبک
- a sound sleeper
- دارای خواب سنگین
noun
واگن خواب، واگن تختخواب‌دار (راه‌آهن)، تختخواب، جای خواب (در واگن خواب)
- I booked a cozy sleeper.
- واگن خواب راحتی را رزرو کردم.
- As soon as we settled into our sleepers, the gentle rumble of the train lulled us into slumber.
- به محض اینکه در تختخواب‌های خودمان مستقر شدیم، صدای آرام قطار ما را به خواب فرو برد.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی ریل‌بند، تراورس
- The railway maintenance crew replaced a damaged sleeper.
- خدمه‌ی تعمیر و نگهداری راه‌آهن ریل‌بند آسیب‌دیده را تعویض کردند.
- The old wooden sleepers were replaced with more durable concrete ones.
- تراورس‌های چوبی قدیمی با تراورس‌های بتنی بادوام‌تر جایگزین شدند.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی گوشواره‌ی طبی (گوشواره‌ی کوچکی که برای جلوگیری از بسته شدن سوراخ گوش سوراخ‌شده از آن استفاده می‌شود)
- I lost my favorite pair of sleepers.
- آن جفت گوشواره‌ی طبی محبوبم را از گم کردم.
- The tiny silver sleeper added a subtle touch of elegance to her overall look.
- گوشواره‌ی طبی نقره‌ای کوچک به ظاهر کلی او ظرافت بخشید.
noun countable
شگفتی‌ساز (شخص یا چیزی که به‌طور ناگهانی و شگفت‌آور پس از یک دوره‌ی طولانی عدم موفقیت به موفقیت یا شهرت و غیره می‌رسد)
- Despite his lack of experience, he proved to be a sleeper and exceeded everyone's expectations.
- علی‌رغم بی‌تجربه بودن، ثابت کرد که شگفتی‌ساز است و فراتر از انتظارات همه است.
- The new startup company emerged as a sleeper in the tech industry.
- این شرکت استارت‌آپی جدید به عنوان شگفتی‌ساز در صنعت فناوری ظهور کرد.
noun countable
جاسوس خفته
- We discovered that our neighbor was actually a sleeper working for a foreign intelligence agency all along.
- متوجه شدیم که همسایه‌ی ما در واقع جاسوس خفته‌ای بود که در تمام این مدت برای یک آژانس اطلاعاتی خارجی کار می‌کرد.
- The sleeper remained undercover for years.
- جاسوس خفته سال‌ها مخفی باقی ماند.
noun countable
انگلیسی آمریکایی پوشاک لباس خواب (نوزادی)
- I bought a cute sleeper for my niece.
- برای خواهرزاده‌ام لباس خواب بامزه‌ای خریدم.
- She buttoned up her son's sleeper.
- دکمه‌ی لباس خواب پسرش را بست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sleeper

  1. noun A passenger car that has berths for sleeping
    Synonyms: sleeping-car, slumberer, wagon-lit
  2. noun One of the cross braces that support the rails on a railway track
    Synonyms: tie, railroad-tie, crosstie
  3. noun Tropical fish that resembles a goby and rests quietly on the bottom in shallow water
    Synonyms: sleeper goby
  4. noun A dazzling, often sudden instance of success
    Synonyms: hit, smash, smash hit, ten-strike, wow, boff, boffo, boffola, sleepwalker, somnambulist

لغات هم‌خانواده sleeper

ارجاع به لغت sleeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sleeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sleeper

لغات نزدیک sleeper

پیشنهاد بهبود معانی