امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slimy

ˈslaɪmi ˈslaɪmi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
لجن‌مال، لجن‌آلوده، لزج، لیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He is a slimy individual.
- او آدم نفرت‌انگیزی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slimy

  1. adjective oozy, gooey
    Synonyms:
    clammy glutinous miry mucky mucous muculent muddy scummy viscous yukky
    Antonyms:
    dry

ارجاع به لغت slimy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slimy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slimy

لغات نزدیک slimy

پیشنهاد بهبود معانی