با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Slough

slʌf sluː slʌf slaʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sloughed
  • شکل سوم:

    sloughed
  • سوم شخص مفرد:

    sloughs
  • وجه وصفی حال:

    sloughing
  • شکل جمع:

    sloughs

توضیحات

همچنین می‌توان از sluff به‌ جای slough استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
لجن‌زار، لجن، باتلاق، نهر، انحطاط، در لجن گیر افتادن، پوست ریخته‌شده مار، پوست مار، پوسته خارجی، پوست، سبوس، پوست دله زخم، پوسته‌پوسته شدگی، پوست انداختن، ضربه سنگین زدن
- The dead tissues of the wound will slough off by themselves.
- بافت‌های مرده‌ی زخم خود‌به‌خود ور خواهند آمد.
- Snakes slough off their skin periodically.
- مارها هر چند وقت یکبار پوست می‌اندازند.
- to slough off bad habits
- عادات بد را به دور افکندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slough

  1. noun A usually low-lying area of soft waterlogged ground and standing water
    Synonyms: bog, quagmire, swamp, marsh, fen, marshland, mire, morass, gangrene, muskeg, quag, swampland, wetland, sphacelus
  2. verb To cast off by a natural process
    Synonyms: molt, shed, exuviate, throw off, moult

Phrasal verbs

  • slough over

    ماست‌مالی کردن، عیب‌پوشی کردن

ارجاع به لغت slough

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slough» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slough

لغات نزدیک slough

پیشنهاد بهبود معانی