با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Slung

slʌŋ slʌŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    slings
  • وجه وصفی حال:

    slinging

معنی

adjective
(زمان ماضی فعل sling )، پرتاب‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slung

  1. verb To suspend
    Synonyms: hung, weighted, swung, suspended, raised, depended, hoisted, dangled
  2. verb To throw
    Synonyms: thrown, tossed, hurled, shot, launched, sent, hove, fired, flung, shied, pitched, hurtled, cast, dashed, chucked, darted

ارجاع به لغت slung

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slung

لغات نزدیک slung

پیشنهاد بهبود معانی