با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Smarty

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( smartie ) ناقلا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smarty

  1. noun One who is obnoxiously self-assertive and arrogant
    Synonyms: malapert, witling, know-it-all, saucebox, smart aleck, smarty-pants, wisenheimer, wiseacre, wisecracker, wise guy

ارجاع به لغت smarty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smarty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smarty

لغات نزدیک smarty

پیشنهاد بهبود معانی