امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Smolder

ˈsmoʊldər ˈsməʊldə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    smoldered
  • شکل سوم:

    smoldered
  • سوم‌شخص مفرد:

    smolders
  • وجه وصفی حال:

    smoldering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
( smoulder ) سوختن و دود کردن، بی‌آتش سوختن، خاموش کردن، خفه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- A cigarette is smoldering in the ashtray.
- سیگار در جاسیگاری می‌سوزد.
- Cover the burning charcoals with ashes and let them smolder.
- زغال‌های سوزان را با خاکستر بپوشان و بگذار آهسته بسوزند.
- He smoldered with jealousy.
- از زور حسادت می‌سوخت.
- Their enmity smouldered for several years.
- آتش خصومت آنان چندین سال سوزان بود.
- Her voice was calm but her eyes smoldered.
- صدایش آرام بود ولی از چشمانش آتش می‌بارید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smolder

  1. verb burn, simmer
    Synonyms:
    boil bubble churn consume erupt explode ferment fester fulminate fume seethe smoke steam stir
    Antonyms:
    freeze

ارجاع به لغت smolder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smolder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smolder

لغات نزدیک smolder

پیشنهاد بهبود معانی