امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Smoothen

American: ˈsmuːðən British: ˈsmuːðən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
صاف شدن، نرم شدن، صاف و صیقلی شدن، صافکاری کردن، صاف کردن، رنده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smoothen

  1. verb Make (a surface) shine
    Synonyms:
    smooth polish shine
    Antonyms:
    roughen

ارجاع به لغت smoothen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smoothen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smoothen

لغات نزدیک smoothen

پیشنهاد بهبود معانی