با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

SMS

ˌesemˈes ˌesemˈes ˌesemˈes ˌesemˈes
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation noun uncountable
(short message service) اس‌ام‌اس، سرویس پیام کوتاه
- It's convenient to use SMS when you don't have time for a phone call.
- در مواقعی که وقت کافی برای تماس تلفنی ندارید، می‌توانید از اس‌ام‌اس استفاده کنید.
- She prefers to communicate through SMS rather than making phone calls.
- ترجیح می‌دهد به جای برقراری تماس تلفنی، از طریق سرویس پیام کوتاه با دیگران ارتباط برقرار کند.
noun countable
اس‌ام‌اس، پیامک، پیام کوتاه
- I received an SMS from my friend inviting me to her birthday party.
- از دوستم اس‌ام‌اسی دریافت کردم که در آن مرا به جشن تولدش دعوت کرده بود.
- I quickly replied to the SMS from my colleague.
- به‌سرعت به پیامک همکارم پاسخ دادم.
verb - transitive
اس‌ام‌اس فرستادن، اس‌ام‌اس کردن، پیامک کردن
- Can you SMS me the address?
- می‌شه آدرس رو برام اس‌ام‌اس کنی؟
- Don't forget to SMS your brother to remind him about the family dinner tonight.
- یادت نرود که به برادرت پیامک بفرستی و شام خانوادگی امشب را به او یادآوری کنی.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت SMS

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «SMS» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sms

لغات نزدیک SMS

پیشنهاد بهبود معانی