امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Snake

sneɪk sneɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    snaked
  • شکل سوم:

    snaked
  • سوم‌شخص مفرد:

    snakes
  • وجه وصفی حال:

    snaking
  • شکل جمع:

    snakes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
جانورشناسی مار link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I saw a snake slithering through the grass in the garden.
- ماری را دیدم که در میان علف‌های باغ می‌خزید.
- She has a fear of snakes and couldn't even look at a picture of one without feeling anxious.
- او از مار می‌ترسد و حتی نمی‌تواند بدون احساس اضطراب به تصویر آن نگاه کند.
verb - intransitive verb - transitive
مارپیچ رفتن، پیچ و تاب خوردن، به صورت مارپیچ پایین رفتن (جاده و رود و غیره)
- The river snakes toward the sea.
- رودخانه با پیچ‌و‌تاب به‌سوی دریا می‌رود.
- The road snakes through the hills.
- جاده از میان تپه‌های مارپیچ رد می‌شود.
noun countable informal
مار خوش‌خط و خال (شخص)، آدم خائن
- Watch out for that snake, he can't be trusted.
- مراقب اون مار خوش‌خط و خال باش، نمیشه بهش اعتماد کرد.
- I knew he was a snake from the moment I met him.
- از همون لحظه‌ای که دیدمش می‌دونستم خائنه.
noun
فنر لوله‌بازکن
- The plumber used a snake to unclog the drain and restore the flow of water.
- لوله‌کش از فنر لوله‌بازکن برای باز کردن گرفتگی فاضلاب و بازگرداندن جریان آب استفاده کرد.
- The plumber used a snake to unclog the drain in the kitchen sink.
- لوله‌کش از فنر لوله‌بازکن برای باز کردن گرفتگی تخلیه‌گاه سینک آشپزخانه استفاده کرد.
verb - transitive
روی زمین کشیدن (و بردن) (به ویژه تنه‌ی درخت و الوار سنگین و غیره)
- Two workers were snaking logs down the hill.
- دو کارگر تنه‌ی درختان را به پایین تپه می‌کشیدند.
- He snaked the long pipes.
- او لوله‌های بلند را روی زمین کشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snake

  1. noun Limbless scaly elongate reptile; some are venomous
    Synonyms:
    serpent reptile hydra ophidian groveling vermin reptile. serpent bushmaster reptilian fer-de-lance mamba urutu
  1. verb To move sinuously
    Synonyms:
    sinuate slither undulate
  1. verb To move or proceed on a repeatedly curving course
    Synonyms:
    coil corkscrew curl entwine meander spiral twine twist weave wind wreathe
  1. verb To move along in a crouching or prone position
    Synonyms:
    crawl creep slide worm
  1. verb To move silently and furtively
    Synonyms:
    creep glide lurk mouse prowl pussyfoot skulk slide slink slip sneak steal gumshoe
  1. noun A deceitful or treacherous person
    Synonyms:
    snake-in-the-grass
  1. noun A tributary of the Columbia River that rises in Wyoming and flows westward; discovered in 1805 by the Lewis and Clark Expedition
    Synonyms:
    snake river
  1. adjective
    Synonyms:
    anguiform anguine colubrine reptilian serpentiform serpentine sinuous

Collocations

Idioms

  • a snake in the grass

    خطر پنهان، دوست خیانتکار، مار خوش خط و خال، گرگ در لباس میش، آدم موذی

سوال‌های رایج snake

معنی snake به فارسی چی میشه؟

واژه "snake" در زبان انگلیسی به معنای "مار" است و به طور کلی به خزنده‌ای اشاره دارد که بدن بلند و باریک و معمولاً بدون پا دارد. این موجودات در بسیاری از فرهنگ‌ها و ادبیات به عنوان نمادهایی با معانی مختلف شناخته می‌شوند. در ادامه به بررسی معانی، ویژگی‌ها و نکات جالب درباره مارها می‌پردازیم.

معانی و ویژگی‌ها

1. زیست‌شناسی و ویژگی‌های فیزیکی: مارها جزء کلاس خزندگان هستند و به خانواده‌های مختلفی تقسیم می‌شوند. آن‌ها می‌توانند در اندازه‌های متفاوتی از چند سانتی‌متر تا چند متر طول داشته باشند. پوست مارها معمولاً پوشیده از فلس‌هایی است که به آن‌ها کمک می‌کند تا در محیط‌های مختلف زنده بمانند.

2. محل زندگی: مارها در اکثر نقاط جهان یافت می‌شوند، به جز مناطق بسیار سرد و برخی جزایر. آن‌ها در زیستگاه‌های مختلفی مانند جنگل‌ها، صحراها، و حتی در آب زندگی می‌کنند.

3. غذا و تغذیه: مارها گوشت‌خوار هستند و معمولاً به شکار و خوردن موجودات کوچک‌تر مانند موش‌ها، پرندگان و حتی دیگر خزندگان می‌پردازند. برخی از آن‌ها می‌توانند طعمه‌های بزرگ‌تر را نیز ببلعند.

4. سم و دفاع: برخی از مارها سمی هستند و از سم خود برای شکار و دفاع استفاده می‌کنند. اما بسیاری از آن‌ها غیرسمی هستند و برای دفاع از خود به روش‌های دیگری مانند تغییر رنگ، فرار یا ایجاد صدا متوسل می‌شوند.

نکات جالب

1. معانی نمادین: در بسیاری از فرهنگ‌ها، مار به عنوان نماد فریب، خطر و حتی دانایی دیده می‌شود. به عنوان مثال، در اسطوره‌های مختلف، مارها به عنوان موجوداتی با قدرت‌های خاص شناخته می‌شوند.

2. مارها در ادبیات و هنر: مارها در ادبیات و هنر به عنوان نمادهایی از فریب و خطر به تصویر کشیده شده‌اند. یکی از معروف‌ترین مثال‌ها، داستان آدم و حوا در کتاب مقدس است که در آن مار به حوا وسوسه می‌کند.

3. توانایی‌های خاص: برخی از مارها قادرند تا از طریق حس گرما، طعمه‌های خود را شناسایی کنند. این توانایی به آن‌ها کمک می‌کند تا در شب و در تاریکی شکار کنند.

4. مارهای خانگی: در سال‌های اخیر، برخی از افراد به نگهداری مارها به عنوان حیوانات خانگی علاقه‌مند شده‌اند. انواع مختلفی از مارها وجود دارد که برای نگهداری در منزل مناسب هستند و می‌توانند به عنوان حیوانات خانگی جذاب و کم‌هزینه شناخته شوند.

5. تأثیر بر اکوسیستم: مارها نقش مهمی در اکوسیستم ایفا می‌کنند. آن‌ها به کنترل جمعیت موجودات کوچک‌تر کمک می‌کنند و به عنوان شکارچیان و طعمه‌ها در زنجیره غذایی عمل می‌کنند.

ارجاع به لغت snake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snake

لغات نزدیک snake

پیشنهاد بهبود معانی