امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sneaking

ˈsniːkɪŋ ˈsniːkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sneaked
  • شکل سوم:

    sneaked
  • سوم‌شخص مفرد:

    sneaks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پست، دزدکی، زیر جلی، تردیدآمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- sneaking manner
- روش خائنانه
- a sneaking fondness for ice cream
- علاقه‌ی پنهانی به بستنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sneaking

  1. adjective So slow, deliberate, and secret as to escape observation
    Synonyms:
    catlike feline furtive slinky sneaky stealthy
  1. adjective Trickily secret
    Synonyms:
    sly unscrupulous furtive secretive sinister unavowed sneaky crafty surreptitious
  1. verb Pass on stealthily
    Synonyms:
    stealing skulking snaking slipping prowling pussyfooting lurking creeping worming mousing snooping deceiving sliding slithering deluding cheating crawling hiding gliding cowering ambushing
  1. verb Make off with belongings of others
    Synonyms:
    lifting filching hooking swiping abstracting pinching purloining pilfering

ارجاع به لغت sneaking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sneaking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sneaking

لغات نزدیک sneaking

پیشنهاد بهبود معانی