با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Snug

snʌɡ snʌɡ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb
آماده و مجهز، گرم و نرم، به‌ اندازه، راحت و آسوده، امن و امان، دنج، راحت، آسوده، غنودن، به‌طور دنج قرار گرفتن
- a snug little house
- یک خانه‌ی کوچک و جمع و جور
- a snug bed
- بستر گرم و نرم
- a snug coat
- پالتو چسبان (یا کمی تنگ)
- These pants are a bit too snug.
- این شلوار زیادی تنگ است.
- a snug little income
- درآمد نسبتاً کافی
- to lie snug for a while
- برای چندی مخفی ماندن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snug

  1. adjective cozy, warm
    Synonyms: close, comfortable, comfy, compact, convenient, cushy, easeful, easy, homelike, homely, intimate, neat, restful, sheltered, snug as a bug in a rug, soft, substantial, tight, trim, well-off
    Antonyms: cold, cool, uncomfortable, uncozy

Phrasal verbs

  • snug down

    (کشتیرانی - با جمع کردن برخی بادبان‌ها و بخش‌های متحرک) کشتی را آماده‌ی طوفان کردن

ارجاع به لغت snug

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snug

لغات نزدیک snug

پیشنهاد بهبود معانی