امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Soaked

soʊkt səʊkt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    soaks
  • وجه وصفی حال:

    soaking

معنی

adjective B2
خیس، آغشته به آب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد soaked

  1. adjective saturated
    Synonyms:
    dank drenched dripping drowned soaking sodden soggy sopping soppy soused water-logged wet wringing-wet

ارجاع به لغت soaked

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soaked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soaked

لغات نزدیک soaked

پیشنهاد بهبود معانی