با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sol

soʊl sɒl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خورشید، زر، طلا، الهه خورشید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sol

  1. noun A syllable representing the fifth tone of the diatonic scale
    Synonyms: soh, so
  2. noun A colloid that has a continuous liquid phase in which a solid is suspended in a liquid
    Synonyms: colloidal solution, colloidal suspension

ارجاع به لغت sol

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sol» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sol

لغات نزدیک sol

پیشنهاد بهبود معانی