با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sonny

ˈsʌni ˈsʌni
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
فرزند جان، پسرم
- How are you, sonny?
- حالت چطوره، پسرم؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sonny

  1. noun A male child (a familiar term of address to a boy)
    Synonyms: cub, lad, laddie, sonny-boy

ارجاع به لغت sonny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sonny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sonny

لغات نزدیک sonny

پیشنهاد بهبود معانی