امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Soon

suːn suːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    sooner
  • صفت عالی:

    soonest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
به‌ زودی، زود، عن‌قریب، قریباً، طولی نکشید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- come soon!
- زود بیا!
- We soon got to Isfahan.
- زود به اصفهان رسیدیم.
- Soon it will be spring.
- بهار به‌ زودی فرا خواهد رسید.
- Why so soon?
- چرا به این زودی؟
- sooner than I expected
- زودتر از آنچه انتظار داشتم
- As soon as he saw me he smiled.
- تا مرا دید لبخند زد.
- How soon will you know?
- کی باخبر خواهی شد؟
- No sooner had he arrived than the telephone rang.
- هنوز درست از راه نرسیده بود که تلفن زنگ زد.
- She arrived soon after three.
- اندکی پس از سه وارد شد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد soon

  1. adverb in the near future
    Synonyms:
    anon any minute now before long betimes by and by coming down the pike directly early ere long expeditiously fast fleetly forthwith hastily in a little while in a minute in a second in a short time in due time in short order instantly in time lickety-split on time posthaste presently promptly pronto quick quickly rapidly short shortly speedily
    Antonyms:
    distant far later never

Collocations

Idioms

  • how soon?

    کی؟، چه هنگام؟، چقدر زود؟

  • had sooner

    ترجیح می‌داد (که)، می‌خواست (که)

ارجاع به لغت soon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soon

لغات نزدیک soon

پیشنهاد بهبود معانی