با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sorely

ˈsɔːrli ˈsɔːli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb formal
به‌شدت، به‌سختی، بسیار، سخت، شدیداً
- We sorely need you.
- سخت به شما نیاز داریم.
- sorely needed
- به‌شدت مورد‌نیاز
- She was sorely disappointed when she didn't receive the promotion she had been working so hard for.
- هنگامی که ارتقایی را که به شدت برایش کار کرده بود، نگرفت، سخت ناامید شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sorely

  1. adverb In or as if in pain
    Synonyms: painfully, badly, extremely, greatly, grievously, woefully
    Antonyms: painlessly
  2. adjective
    Synonyms: extremely, grievously, woefully, distressfully, badly, severely, sadly, heartbrokenly

ارجاع به لغت sorely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sorely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sorely

لغات نزدیک sorely

پیشنهاد بهبود معانی