امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sorority

səˈrɔːrət̬i səˈrɒrəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خواهری، انجمن‌های خیریه یا کلوب زنان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sorority

  1. noun A group of people united in a relationship and having some interest, activity, or purpose in common
    Synonyms:
    club association organization sisterhood society confederation congress federation fellowship fraternity guild league order union

ارجاع به لغت sorority

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sorority» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sorority

لغات نزدیک sorority

پیشنهاد بهبود معانی