امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sot

sɑːt sɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
احمق، ساده‌لوح، مست، احمق کردن، مست کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sot

  1. noun A person who is habitually drunk
    Synonyms:
    drunkard drunk inebriate rummy alcoholic tippler boozehound boozer lush soak souse sponge stiff wino

ارجاع به لغت sot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sot

لغات نزدیک sot

پیشنهاد بهبود معانی