با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Soul-searching

soʊlˈsɜrːtʃɪŋ səʊlˈsɜːtʃɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
خودکاوی
- After the breakup, she went on a soul-searching.
- او پس از جدایی به خودکاوی پرداخت.
- The book encouraged readers to engage in soul-searching.
- این کتاب خوانندگان را تشویق می‌کرد که به خودکاوی بپردازند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد soul-searching

  1. noun introspection
    Synonyms: contemplation, deep thought, heart-searching, meditation, reflection, rumination, self-analysis, self-examination, self-questioning

ارجاع به لغت soul-searching

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soul-searching» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soul-searching

لغات نزدیک soul-searching

پیشنهاد بهبود معانی