با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spacey

ˈspeɪsi ˈspeɪsi
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین spacy نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار spacey رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خیالاتی، دچار اوهام،‌ گیج‌ومنگ
- I'm a little spacey today.
- امروز کمی منگم.
- I felt tired and kind of spacey.
- حس کردم کمی خسته و منگ شده‌ام.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spacey

  1. adjective eccentric
    Synonyms: beat, bizarre, crazy, dizzy, erratic, far out, flaky, flighty, freakish, kooky, nutty, odd, oddball, offbeat, off-center, off the wall, out in left field, out to lunch, peculiar, quirky, spaced out, strange, way out, weird

ارجاع به لغت spacey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spacey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spacey-or-spacy

لغات نزدیک spacey

پیشنهاد بهبود معانی