امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Specialized

    ˈspeʃ.ə.laɪzd ˈspeʃ.əl.aɪzd/ /ˈspeʃəlaɪzd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      specializes

    • وجه وصفی حال:

      specializing

    معنی

    adjective C1
    تخصصی، اختصاصی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد specialized

    1. adjective Developed or designed for a special activity or function
      Synonyms:
      specific for a particular purpose functional for a special purpose specially-designed specialised technoscientific technoscientifically
      Antonyms:
      unspecialized
    1. verb Become more focus on an area of activity or field of study
      Synonyms:
      concentrated trained narrowed particularized pursued practiced specified
      Antonyms:
      broadened diversified
    1. verb Evolve so as to lead to a new species or develop in a way most suited to the environment
      Synonyms:
      differentiated

    لغات هم‌خانواده specialized

    ارجاع به لغت specialized

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «specialized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/specialized

    لغات نزدیک specialized

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return