با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spectrum

ˈspektrəm ˈspektrəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    spectra

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع spectrums به‌ جای spectra استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
طیف
noun countable
بینایی، طیف، خیال، منظر، شبح، رنگ‌های مرئی در طیف‌بین
- a wide spectrum of opinion
- زنجیره‌ی پهناوری از عقاید
- political spectrum
- گستره‌ی سیاسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spectrum

  1. noun
    Synonyms: continuum, color spectrum, chromatic spectrum, array, hue cycle, colors, range, rainbow, distribution, fundamental colors, sequence, series, sphere

ارجاع به لغت spectrum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spectrum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spectrum

لغات نزدیک spectrum

پیشنهاد بهبود معانی