با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sperm

spɜːrm spɜːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sperms

معنی

noun
منی، نطفه، بذر، موجب ایجاد چیزی، منی دانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sperm

  1. noun The male fluid of fertilization
    Synonyms: semen, seed, spermatozoon, sperm-cell, spermatozoan

ارجاع به لغت sperm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sperm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sperm

لغات نزدیک sperm

پیشنهاد بهبود معانی