با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spew

spjuː spjuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spewed
  • شکل سوم:

    spewn
  • سوم شخص مفرد:

    spews
  • وجه وصفی حال:

    spewing

توضیحات

همچنین می‌توان از spue به‌ جای spew استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
قی کردن، فوران کردن (مواد آتشفشانی)، با فشار خارج کردن، به خارج ریختن
- She spewed out a mass of undigested food.
- توده‌ای از غذای هضم‌نشده را بالا آورد.
- Sewage spewed out of the pipe.
- فاضلاب از لوله بیرون زد.
- a volcano spewing out lava
- آتشفشانی که گدازه بیرون می‌داد
- Water spewed slowly from the drenched quilt.
- آب به آهستگی از لحاف خیس جاری بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spew

  1. verb spit out
    Synonyms: belch, bring up, cascade, disgorge, eject, eruct, erupt, expel, flood, gush, heave, irrupt, puke, regurgitate, scatter, spit, spit up, spread, spritz, throw up, urp, vomit

ارجاع به لغت spew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spew

لغات نزدیک spew

پیشنهاد بهبود معانی