با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spiky

ˈspaɪki ˈspaɪki
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    spikier
  • صفت عالی:

    spikiest

معنی

adjective
میخ‌مانند، تیز، تند‌وتیز، پرگاز، فورانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spiky

  1. adjective Having or as if having especially high-pitched spots
    Synonyms: peaky

ارجاع به لغت spiky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spiky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spiky

لغات نزدیک spiky

پیشنهاد بهبود معانی