با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spine

spaɪn spaɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    spines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
تیره‌پشت، ستون فقرات، مهره‌های پشت، تیغ یا برآمدگی‌های بدن موجوداتی مثل جوجه‌تیغی
- The spine of a cactus is sharp.
- خار کاکتوس تیز است.
- Amir Kabir had spine.
- امیرکبیر مرد پراستقامت بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spine

  1. noun backbone
    Synonyms: back, bone, chine, rachis, ridge, spinal column, vertebrae, vertebral column

ارجاع به لغت spine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spine

لغات نزدیک spine

پیشنهاد بهبود معانی