با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spin-off

ˈspɪˌnɒf ˈspɪˌnɒf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
برنامه‌ی اشتقاقی، اسپین‌آف، برنامه‌ی فرعی (در تلویزیون و غیره که در آن برنامه‌‌ای که برنامه‌ی دیگری مشتق شده باشد)
- Netflix is launching a new spin-off.
- نتفلیکس اسپین آف جدیدی منتشر خواهد کرد.
- spin-off of the lord of the rings
- اسپین آف ارباب حلقه‌ها
noun countable
اثر جانبی، نتیجه‌ی جانبی، محصول جانبی
- the spin-off from the space program
- نتیجه‌ی جانبی برنامه‌ی فضایی
- The company put out a report on commercial spin-offs from its research.
- شرکت گزارشی از نتایج جانبی پژوهش‌اش منتشر کرد.
noun
کسب‌وکار بخشه‌سازی، شرکت بخشه‌سازی شده (رها‌سازی بخشی از دارایی یا شعبات شرکت و تقسیم سهام آن میان سهامداران - تبدیل بخشی از دارایی یا شعبات شرکت به یک شرکت جدید و تقسیم سهام آن میان سهامداران)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spin-off

  1. noun offshoot
    Synonyms: adjunct, branch, by-product, derivative, descendant, division, offspring, outgrowth, sequel

ارجاع به لغت spin-off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spin-off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spinoff

لغات نزدیک spin-off

پیشنهاد بهبود معانی