امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spoof

spuːf spuːf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spoofed
  • شکل سوم:

    spoofed
  • سوم‌شخص مفرد:

    spoofs
  • وجه وصفی حال:

    spoofing
  • شکل جمع:

    spoofs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
حقه‌بازی کردن، کلاهبرداری، مسخره، دست انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- His Esfahani accent was a spoof.
- لهجه‌ی اصفهانی او کلک بود.
- a spoof of our social customs
- طنزی مزاح‌آمیز دربارهٔ عادات اجتماعی ما
- He spoofed us by pretending to be deaf.
- با تظاهر به کر بدون، ما را دست انداخت.
- This show spoofs gangster movies.
- این نمایش فیلم‌های گانگستری را مورد طنز قرار می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spoof

  1. noun trick, mockery
    Synonyms:
    bluff bon mot burlesque caricature cheat deceit deception fake flim-flam game hoax imposture jest joke lampoon parody phony prank put-on quip satire sell send-up sham take-off travesty trickery wisecrack

ارجاع به لغت spoof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spoof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spoof

لغات نزدیک spoof

پیشنهاد بهبود معانی