امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sprint

sprɪnt sprɪnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sprinted
  • شکل سوم:

    sprinted
  • سوم‌شخص مفرد:

    sprints
  • وجه وصفی حال:

    sprinting
  • شکل جمع:

    sprints

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
با سرعت دویدن، با حداکثر سرعت دویدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- They sprinted when they heard the fire alarm.
- آن‌ها با شنیدن صدای زنگ آتش با سرعت دویدند.
- She decided to sprint to the finish line.
- او تصمیم گرفت با حداکثر سرعت بدود تا به خط پایان برسد.
noun countable
ورزش (مسابقه) دوی سرعت
- She trained every day for the upcoming sprint.
- او هر روز برای دوی سرعت آینده تمرین می‌کرد.
- The athlete won the gold medal in the 100-meter sprint.
- این ورزش‌کار در دوی سرعت ۱۰۰ متر به مدال طلا دست یافت.
noun singular
(عمل) دویدن، تازش، تاخت
- The athlete's sprint showcased her incredible speed and agility.
- دویدن ورزش‌کار، سرعت و چابکی باورنکردنی او را به نمایش گذاشت.
- After a quick sprint, they arrived just in time for the meeting.
- پس‌از تازش سریع، آن‌ها درست به‌موقع برای جلسه رسیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sprint

  1. verb run very fast
    Synonyms:
    dart dash go at top speed hotfoot race rush scamper scoot scurry shoot tear whiz
    Antonyms:
    walk

ارجاع به لغت sprint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sprint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sprint

لغات نزدیک sprint

پیشنهاد بهبود معانی