با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sputnik

ˈspʊtnɪk ˈspʊtnɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun countable
(satellite) (روسی) ماهواره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sputnik

  1. noun A man-made object put into orbit around a celestial body
    Synonyms: orbital rocket, artificial moon, unmanned satellite

ارجاع به لغت sputnik

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sputnik» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sputnik

لغات نزدیک sputnik

پیشنهاد بهبود معانی