با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Squally

American: ˈskwɒːli British: ˈskwɔːli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
توفانی، پرباد، پرآشوب، ناجور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squally

  1. adjective Characterized by short periods of noisy commotion
    Synonyms: windy, raging, squalling, turbulent

ارجاع به لغت squally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squally

لغات نزدیک squally

پیشنهاد بهبود معانی