با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Squeak

skwiːk skwiːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    squeaked
  • شکل سوم:

    squeaked
  • سوم شخص مفرد:

    squeaks
  • وجه وصفی حال:

    squeaking
  • شکل جمع:

    squeaks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive C2
جیرجیر کردن، صدای کوتاه و بلند ایجاد کردن، با صدای بلند گریه کردن
- The door squeaks.
- در جیر‌جیر می‌کند.
- His new shoes squeaked.
- کفش‌های نو او جیر‌جیر می‌کردند.
- The mice were squeaking in the kitchen.
- موش‌ها در آشپزخانه صدا می‌کردند.
verb - intransitive
انگلیسی آمریکایی (رقابت یا امتحان) موفق شدن، برنده شدن، پاس شدن، قبول شدن
- He squeaked by the finals.
- به‌سختی در امتحانات نهایی موفق شد.
- One of them squeaked.
- یکی از آن‌ها پاس شد.
- The bill squeaked through the parliament.
- لایحه با اکثریت بسیار قلیل در مجلس قبول شد.
noun countable
صدای جیرجیر، صدای بلند و کوتاه، صدای گریه‌ی بلند
- I heard a faint squeak coming from the attic.
- صدای جیرجیر ضعیفی از اتاق زیر شیروانی شنیدم.
- Her shoe made a loud squeak on the polished floor.
- کفشش صدای کوتاه بلندی روی زمین صیقلی ایجاد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squeak

  1. verb make sharp, high-pitched sound
    Synonyms: cheep, creak, cry, grate, peep, pipe, scream, screech, scritch, shrill, sing, sound, squeal, talk, whine, yelp

Phrasal verbs

  • squeak through (or by)

    (با امتیاز کم یا اشکال) قبول شدن، پذیرفته شدن، عبور کردن

Idioms

  • narrow (or close or near) squeak

    (عامیانه) فرار پرمخاطره، عبور از تنگنا، قبول شدن (یا تصویب شدن وغیره) با اشکال زیاد

ارجاع به لغت squeak

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squeak» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squeak

لغات نزدیک squeak

پیشنهاد بهبود معانی