امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stamina

ˈstæmənə ˈstæmənə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable C1
بنیه، نیروی حیاتی، طاقت، استقامت، پرچم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Long-distance runners need stamina.
- دوندگان دو استقامت باید پرطاقت باشند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stamina

  1. noun strength, vigor
    Synonyms:
    backbone endurance energy force fortitude grit guts gutsiness heart indefatigability intestinal fortitude legs lustiness moxie power power of endurance resilience resistance starch staying power tolerance toleration vim vitality zip
    Antonyms:
    apathy lack laziness lethargy weakness

ارجاع به لغت stamina

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stamina» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stamina

لغات نزدیک stamina

پیشنهاد بهبود معانی