با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Stand-up

ˈstændʌp ˈstændʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
ایستاده، شق و رق، شق، افراشته
adjective
در حالت ایستاده
- a stand-up lunch
- ناهار ایستاده
adjective
(یقه) آهاردار و بلند (تا بالای گلو)
adjective
(آمریکا) وابسته به کسی که در کلوب‌ها و میخانه‌ها با شوخی لفظی مشتریان را سرگرم می‌کند
- a stand-up comedian
- کمدین کاباره
adjective
(عامیانه) وفادار، محکم
- a stand-up guy
- آدم استخوان‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stand-up

  1. verb Be standing; be upright
    Synonyms: stand, place upright
  2. verb Rise to one's feet
    Synonyms: uprise, bristle, arise, rise, get up
  3. verb Resist or withstand wear, criticism, etc.
    Synonyms: hold up, hold-water
    Antonyms: lie, sit-down, lie-down, sit
  4. verb Defend against attack or criticism
    Synonyms: stick up

ارجاع به لغت stand-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stand-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stand-up

لغات نزدیک stand-up

پیشنهاد بهبود معانی