گذشتهی ساده:
staredشکل سوم:
staredسومشخص مفرد:
staresوجه وصفی حال:
staringتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
متقابلاً به کسی خیره شدن و او را از رو بردن
1- به صورت کسی خیره شدن، به کسی براق شدن 2- روبهرو شدن با، مواجه شدن، رودررو شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stare» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stare