با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Statistic

stəˈtɪstɪk stəˈtɪstɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    statistics

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
آمار، رقم
- to die in a car accident and become a statistic
- در حادثه‌ی اتومبیل‌رانی مردن و به آمار تلفات پیوستن
- recent statistics
- آمار اخیر
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده statistic

ارجاع به لغت statistic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «statistic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/statistic

لغات نزدیک statistic

پیشنهاد بهبود معانی