با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Steady State

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): steady-state 

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
حالت ایستا، ایستاروند
- The scientists were interested in studying the steady state of the chemical reaction.
- دانشمندان علاقه‌مند به مطالعه‌ی حالت ایستای این واکنش شیمیایی بودند.
- The engine reached a steady state, maintaining a consistent speed throughout the journey.
- موتور به ایستاروند رسید و سرعت ثابتی را در طول سفر حفظ کرد.
adjective
یکنواخت، پایدار
- The steady-state climate of the region makes it an ideal location for agriculture.
- آب‌و‌هوای یکنواخت منطقه، آن را به مکانی ایدئال برای کشاورزی تبدیل کرده است.
- The steady-state growth of the company has allowed for a consistent increase in revenue over the years.
- رشد پایدار شرکت باعث شده است که درآمد در طول سال‌ها افزایش یابد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت steady state

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «steady state» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/steady-state

لغات نزدیک steady state

پیشنهاد بهبود معانی